کارمندید یا کارفرما؟ اگر کارمند هستید، مدیرتان را چگونه فردی قلمداد می کنید؟ مدیری مقتدر و محترم که شخصیت او را می پسندید یا اینکه با او سر عناد دارید و چندان دل خوشی از او ندارید؟ یا اینکه مدیر هستید، نظرتان راجع به شخص خود به عنوان مدیریت مجموعه چیست؟
خواه نا خواه همه ی ما درباره ی مدیران قضاوت می کنیم و همیشه در ذهن، خود را در جایگاه مدیریت تصور کرده ایم و گفته ایم که اگر من بودم، فلان کار را انجام نمی دادم یا اینکه به این صورت تصمیم می گرفتم.
بحث امروز ما در موضوع کسب و کار موفق این است که چگونه مدیر موفقی باشیم. مقام مدیریت یا ریاست لزوما به ما تمام ویژگی های مثبت اقتدار و احترام را نمی بخشد. آیا تا به امروز، خارج از جایگاه مدیریت، خود را قضاوت کرده اید؟ آیا تا به حال دوست داشته اید که خود را به جای تک تک اعضای سازمان قرار دهید؟
به نظر می رسد که اگر هر از گاهی به جای زیر ذره بین قرار دادن کارکنان، کمی هم انگشت اتهام را سمت خود ببرید، موفقیت بیشتری را از آن خود و شرکتتان خواهید کرد.
ویژگی های یک مدیر حرفه ای چیست؟
افراد مختلف در این رابطه نظرات گوناگونی دارند، اما اگر بخواهیم به نظرات و تجربه های مدیران موفق و شرکت های موفق بسنده کنیم، به این نتیجه می رسیم که مدیران حرفه ای در واقع در پی اینکه به قول امروزی ها، رئیس بازی کنند، نیستند، بلکه بیشتر نقش رهبری آن ها پر رنگ است.
مدیران حرفه ای، مدیرانی هستند که ذهن مثبت و مثبت اندیشی دارند و از هر فرصتی استفاده می کنند تا این حس را به کارمندان و تیم خود القا کند. یک مدیر حرفه ای ضمن رعایت و حفظ فاصله های لازم در محیط کار، با افراد زیر دست خود به مقدار کافی صمیمت و روابط دوستانه ی کاری دارد، به گونه ای که همه ی اعضا این احساس را داشته باشند که شرکت خانه ی آن ها است و احساس غریبگی نکنند.
دقت کنید که یک مدیر هرگز درگیر حرف و حدیث ها و پچ پچ ها نمی شود! او باید به خوبی جو های مختلفی که بر محیط کار حاکم می شود را رهبری کند، نه که با هر کدام از این جریان ها، شناور شود!
مدیر و رهبر یعنی صداقت، یعنی فردی که کارمندان او را نمونه ای از یک انسان صادق بدانند تا بتوانند به او اعتماد کامل داشته باشند. بی اعتمادی در محیط کار، می تواند بسیار مخرب باشد و سازمان را تا مرز نابودی بکشاند.
آیا تا به حال در محیط هایی قرار گرفته اید که تیم مدیریت بدون توجه به کارمندان، به سمت اتاق کار خود می روند؟ نه مراوده ای و نه یک رابطه ی عمومی ساده! این یعنی مدیر حتی نمی تواند رهبری کارکنان را بر عهده داشته باشد و با آنان به درستی ارتباط برقرار کند، پس چگونه می تواند با شرکا، همکاران و مشتریان تعامل داشته باشد؟ ضعف های مدیریتی از همین نقطه ها آغاز می شود. درست همین لحظه است که کارکنان شما را فردی نامودب و ناشایست برای مدیریت می پندارند. اشتباه نکنید، کارمندان هستند که چرخه ی شرکت شما را می چرخانند، شما نمیتوانید به نظرات و احساسات آنان بی تفاوت باشید.
این موضوع به وجود ویژگی مهم دیگری در مدیران دامن می زند و آن توجه لازم به کارمندان است. اینکه تصور کنید به دلیل جایگاه مدیریتتان، باید نسبت به کارکنان بی اهمیت باشید، از بالا به پایین نگاه کنید، نظرات آنان را هیچ بشمارید و یا با بی احترامی رفتار کنید، از شما هیچ چیز جز یک مدیر نا لایق نمی سازد. بسیاری از مدیران بزرگ دنیا به دلیل پشت کردن زیردستانشان در هر زمینه ای شکست خورده اند. آیا کسی را می شناسید که با بی توجهی از شما به عنوان حتی یک فرد عادی، خوشش آید؟ این موضوع در ارتباط با مدیریت رنگ و بوی بیشتری می گیرد.
چقدر تمرکز دارید؟ یک مدیر بی حواس که نمی تواند تمرکزی روی تیم کاری داشته باشد، نمی تواند رهبر خوبی برای اهداف گروه کاریباشد.
یک مدیر موفق برای کارکنان ارزش گذاری می کند، آن ها را تشویق می کند، از کارمندان قدردانی می کند، اعتماد به نفس آنان را بالا می برد و انگیزه ایجاد می کند. دقت کنید که رفتار اشتباه شما می تواند یک فرد با انگیزه و پر شور را تبدیل به مهره ای سوخته کند. دنبال مقصر نگردید، هیچ کارمندی تمایل ندارد که از کاری که دوست دارد، دست بکشد و استعفا دهد، سعی کنید به جای آنکه تمام تقصیر ها را بر گردن کارمندان بیندازید، کمی به خود فکر کنید.
ادامه در لینک زیر: